۱۰ عامل شکست در نوآوری

10 عامل مهم در شکست در نوآوری
در حالي كه به احتمال زياد قادر به محاسبه دقيق درصد شكست نوآوريهاي تجاري نيستيم ولي توافق عمومي براين است كه مي توانيم چنين فرضي را بپذيريم. پس از چندين سال تحقيق و مشاهده، دلايل مشابهي براي به نتيجه نرسيدن نوآوريها به دست آمده است. در اينجا 10 عامل مهم شكست نوآوري ذكر مي شود:
- نبود فرهنگي كه از نوآوري حمايت كند؛
- احساس مالكيت نكردن و از آن خود ندانستن سازمان توسط مديران؛
- فقدان يك فرايند گسترده و فراگير جهت نوآوري؛
- تخصيص ندادن منابع كافي براي اين فرايند؛
- عدم ارتباط بين پروژه ها و طرحها با استراتژي سازمان؛
- صرف نكردن زمان و انرژي كافي براي رفع ابهامات سازماني؛
- ايجادنكردن تنوع در فرايندها (عقايد مختلف و متضاد)؛
- توسعه نـدادن ابـزارها و سنجشهـاي انـــدازه گيري پيشـرفت؛
- عدم وجود مربيان و مديران توانا در تيم هاي نوآوري؛
- فقدان يك سيستم ايده پرداز مديريتي.
فرهنگ : فرهنگ به عنوان بستر نوآوري ايفاي نقش مي كند. در صورتي كه فرهنگ حاكم، براي ايده ها و ايده پردازيها ارزش قائل نبوده و به آن ارج ننهد، هر نوآوري قبل از بروز در نقطه خفه مي شود. در چنين حالتي، فرهنگ به مانند سيستم ايمني بدن عمل مي كند و وظيفه اش از بين بردن هر تازه وارد است، قبل از آنكه به بدن آسيب برساند. فرهنگ مي تواند تغيير يابد اما اين تغيير در يك فرايند كند رخ مي دهد.
مالكيـت : هنگامي كه يك ايـده بزرگ شكل مي گيرد، ايده پرداز در صورت دارابودن امكانات، آن را به مرحله اجرا در مي آورد. در چنين حالتي مدير واحد تجاري خود صاحب يك ايده بوده و وقت، منابع كمياب و بودجه را جهت اجرايي ساختن پروژه جديد به كار گرفته است. اگر چنين مديري بودجه كافي براي اجرايي ساختن ايده خويش نداشته باشد، معمولاً موفق نمي شود.
اکانت شما رایگان است ، در صورت تمایل برای دسترسی به ادامه این محتوا و عضویت در باشگاه مشتریان اکانت خود را ویژه نمایید . برای ارتقا اکانت کلیک کنید
درباره فریبرز دخانیان
حرفه ای فکر کنید ، حرفه ای تیم سازی کنید ، حرفه ای کسب سود کنید
نوشته های بیشتر از فریبرز دخانیان
دیدگاهتان را بنویسید