مبانی سازمان و مدل های رفتار سازمانی
رفتار سازمانی
رفتار سازمانی (Organizational Behavior) مطالعهٔ تأثیر افراد، گروهها و ساختارها بر رفتار در یک سازمان است که هدف آن، به کار بردن این دانش برای بهبود کارایی سازمان است
رفتار سازمانی علم مطالعه و کاربرد دانش درباره نحوه برخورد مردم، افراد و گروهها در سازمانها میباشد. این کار با رویکرد سیستمی انجام میشود. یعنی روابط بین مردم و سازمانها را در ارتباط با کل افراد، گروه ها، سازمانها و سیستمهای اجتماعی تشریح می نماید و هدف آن دستیابی به اهداف انسانی سازمانی و اجتماعی با ایجاد روابط بهتر میباشد
فیلسوف یونانی پلوتو درارتباط با اساس رهبری مطالبی نوشته است،نویسنده و فیلسوف ایتالیایی نیکولو ماکیاولی نیز بحثی در ارتباط با قدرت سازمانی و سیاست دارد.آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶، گونهٔ جدیدی از ساختار سازمانی را که بر مبنای تقسیم کار استوار بود راارئه کرد.یکصد سال بعد،ماکس وبر ،جامعه شناس آلمانی، در ارتباط با سازمان عقلایی و رهبری کاریز ماتیک مطالبی منتشر کرد.مدتی بعد فردریک وینسلو تیلور استفاده سیستماتیک از هدف گذاری و پاداش و انگیزش کارمندان را ارائه کرد.تاریخچه
در دههٔ۱۹۲۰ استاد دانشگاه هاروارد،التون مایو و همکارانش مطالعاتی را در زمینهٔ تولید در وسترن الکتریک واقع در هاثورن در ایالات متحده انجام دادند.
ماکس وبر پایه گذار مطالعات آکادمیک همراه با توسعه مدیریت علمی بوده است و تیلوریسم حد اعلای حرکت وی می باشد.
بعد از جنگ جهانی اول، تمرکز مطالعات سازمانی بر روی اینکه چگونه عوامل انسانی و روانشناسی بر روی سازمان اثر می گذارند تغییر کرد که موجب مطالعات هاثورن گردید. جنبش روابط انسانی بر روی گروه و انگیزش تمرکز داشت.
چستر برنارد ، هنری فایول ، فردریک هرزبرگ ، آبراهام مازلو ، دیوید مک کللند و ویکتور وروم از برجسته ترین محققان این دوره می باشند.
جنگ جهانی دوم نیز موجب تغییرنگرش گردید.تدارکات وسیع و تحقیق در عملیات موجب جلب نظر مجدد علاقه مندان به مطالعه سازمان ها گردید.نظریهٔ سیستم ها مربوط به این دوره می باشد.
تحقیقات اثر گذار در این دوره عمدتاً توسط هربرت الکساندر سیمون و جیمز.جی.مارچ انجام شده است. تمرکز در دههٔ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ عمدتاً بر روی روانشناسی اجتماعی بود،تأگید مطالعات آکادمیک نیز بر روی مطالعات کمی بود.
در این هنگام شاهد انفجاری از نظریه ها بودیم که بیشتر توسط دانشگاه استنفورد و دانشگاه کارنگی ملون انجام می شد.سازمان غیر رسمی ، نظریه اقتضائی و چند نظریه دیگر حاصل این دوران می باشد.
التون مایو اداره مطالعات هاثورن با وی بود.او ملیتی استرالیایی داشت.مایو در نوشته هایش در سال ۱۹۳۱ مدیران را به توجه به نیاز های عاطفی کارکنان فرا می خواند.
ماری پارکر فالت او پیشرو مدیریت مشاوره ای در دنیای صنعتی بود.به نظر او مدیران باید به انگیزش کارکنان برای بهبود عملکرد شغلی اقدام نمایند.
داگلاس مک گرگور او دو نظریه دارد که متضاد هم به نظر می رسند.اولین نظریه به نظریه X شهرت دارد و نظریه دوم نظریه y است.
موقعیت فعلی رفتار سازمانی
رفتار سازمانی رشته ای در حال رشد می باشد، دپارتمان مطالعات سازمانی در اکثر دانشگاه ها وجود دارد و همچنین دانشگاه های زیادی برنامه های روانشناسی صنعتی را اجرا کرده می کنند.
پیتر دراکر و پیتر سنژ کسانی بودند که مطالعات آکادمیک را در عمل اجرا کردند. در بیست سال گذشته مطالعات رفتار سازمانی توسعه یافته اند و با رشته های دیگر ترکیب گردیده است.
روش های مختلف مطالعه سازمان
روشهای مورد استفاده برای مطالعه سازمان به دو دسته کمی و کیفی تقسیم می شوند.این نکته قابل توجه است که روشهای کمی در بخشهای دیگری از علوم اجتماعی پایه ریزی شده اند.
نمونه هایی از روش های کمی:
تجزیه و تحلیل سری های زمانی، تحلیل چند برگشتی و همچنین شبیه سازی رایانه ای در مطالعات سازمانی.
نقش های مدیریتی
هنری مینتزبرگ ، فارغ التحصیل MIT، مطالعات مفصلی را بر روی پنج مدیر تقبل کرد،او می خواست بداند که مدیران در انجام مشاغل، چه می کنند.
بر این اساس مینتز برگ نقش های مدیریتی را به سه بخش تقسیم نمود.
- نقش های ارتباطی.(به انگلیسی: Interpersonal Role )
- نقش های تصمیم گیری.(به انگلیسی: Decisional Role )
- نقش های اطلاعاتی.(به انگلیسی: informational Role )
مدل های تصمیم گیری عقلایی مدیریت علمی
- مدل های تصمیم گیری عقلایی
نظریه های تصمیم گیری
نظریه های تصمیم گیری به سه بخش تقسیم می شوند.
- تصمیم گیری هنجارگذاز(به انگلیسی: Normative Theory):مدل هایی که مراحل تصمیم گیری برای نیل به هدف را برای مدیران تجویز می کنند.
- تصمیم گیری توصیفی(به انگلیسی: Descriptive Theory):فرایند تصمیم گیری را شرح می دهد.{.
- نظریه تجویزی(به انگلیسی: Prescript Theory):نظریه هایی که رفتار ها و روش های مطلوب را معین می کنند.
نوع نگاه به رفتار سازمانی
در ابتدا رفتار سازمانی بر اساس دیدگاه مدیریت علمی تیلور(دوره کلاسیک) تحلیل میشد اما به مرور وپس از مطالعات هاثورن (دوره نئوکلاسیک)افکار انسانگرایانه جای آن را گرفت. رفتار سازمانی مطالعه منظم عملیات, اقدامات, کارها ونگرش های افرادی است که سازمان را تشکیل میدهند. نظرات پیتر دراکر در این زمینه حائز اهمیت است.
عناصر رفتار سازمانی
اساس یک سازمان برپایه فلسفه مدیریت، ارزش ها، بینش و اهداف میباشد و این عناصر خود از فرهنگ سازمانی که ترکیبی از سازمان رسمی و غیررسمی و محیط اجتماعی است نشات میگیرند. اصولا رفتار سازمانی دارای ۳ مولفه است: بررسی تاثیر رفتار افراد بر فرد
– بررسی تاثیر رفتار گروهها بر فرد
– بررسی تاثیر سیستم های سازمان بر فرد (رابینز)
فرهنگ
نوع رهبری، ارتباط و پویایی گروهها را تعیین میکند. کارکنان فرهنگ را به مثابه کیفیت عمر کاری که به میزان انگیزه آنها جهت میدهد، نگاه میکنند. پیامد نهایی این کار، عملکرد، رضایت فردی، رشد شخصی و بهبود میباشد. همه این عناصر برای ایجاد مدل یا چارچوبی که سازمان بر مبنای آن عمل میکند با هم ترکیب میشوند.
مدلهای رفتار سازمانی
چهار مدل یا چارچوب اصلی وجود دارد که سازمانها بر مبنای آنها عمل میکنند که عبارتند از:
مدل استبدادی
مبنای این مدل، قدرت با گرایش مدیریتی اقتدار است. کارکنان به سوی فرمانبرداری گرایش داشته و به روسای خود وابسته اند. کارکنان نیاز دارند که وضعیت معیشت آنها در نظر گرفته شود. نتیجه عملکرد در این حالت حداقل است. (تیلوریسم)
مدل مراقبتی
مبنای این مدل منابع اقتصادی با گرایش مدیریتی پول است. کارکنان تمایل به امنیت و سود داشته و به سازمان وابسته اند. کارکنان نیاز دارند که امنیت آنها در نظر گرفته شود. نتیجه عملکرد در این حالت مشارکت انفعالی است. این مدل در جایی به کار می رود که افراد هنوز نیاز های کمبود خود را رفع نکرده اند. یعنی هنوز در نیازهای کمبود هرم مازلو گیر کرده اند وبه مرحله خود شکوفایی نرسیده اند
مدل حمایتی
مبنای این مدل رهبری با گرایش مدیریتی حمایت است. کارکنان تمایل به عملکرد شغلی و مشارکت داشته و نیاز دارند که شان و منزلت آنها در نظر گرفته شود.
مدل مشارکتی
مبنای این مدل مشارکت با گرایش مدیریتی کار گروهی است. کارکنان تمایل به انجام رفتار مسئولانه و خودنظمی دارند. کارکنان نیاز دارند که حس خود واقع بینی آنها در نظر گرفته شود. نتیجه عملکرد در این حالت، شور و ذوق تعدیل یافته میباشد.
اگرچه چهار مدل جداگانه وجود دارد ولی هیچ سازمانی فقط از یک مدل استفاده نمیکند. مدل اول استبدادی، ریشههایی در انقلاب صنعتی دارد و مدیران در این حالت خارج از تئوری X آقای مک گریگور عمل میکنند. سه مدل بعدی با ساختن تئوری Y آقای مک گریگور آغاز شده است. از آنجائی که هر یک از این مدلها در دورههای زمانی مختلف شکل گرفته اند، لذا بهترین مدل وجود ندارد. مدل مشارکتی نباید به عنوان آخرین و بهترین مدل انگاشته شود، اما میتواند به عنوان شروع یک مدل جدید یا پارادایم تلقی شود.
سیستمهای اجتماعی فرهنگ و فردگرایی
در یک سیستم اجتماعی، مجموعه پیچیدهای از روابط متعامل به شیوههای مختلف میباشد. در یک سازمان، سیستم اجتماعی همه افرادی را که در آن هستند و روابط آنها با همدیگر و دنیای بیرون را شامل میشود. رفتار یک عضو میتواند اثر مستقیم یا غیرمستقیم بر روی رفتار دیگران داشته باشد. نکته دیگر اینکه سیستمهای اجتماعی مرز ندارند. آنها کالاها، عقاید، فرهنگ و… را با محیط اطراف مبادله میکنند.
فرهنگ
رفتار پذیرفته شده جامعه است که دربرگیرنده باورها، عادات، دانش و عمل میباشد.فرهنگ اگرچه به ندرت وارد بخش خودآگاه انسان میشود ولی بر رفتار انسان اثر می گذارد. مردم به فرهنگ به عنوان چیزی که به آنها ثبات، امنیت، درک و توانایی پاسخ به موقعیتهای جدید را میدهد، متکی هستند.
به همین دلیل است که مردم از تغییر می ترسند. آنها از سیستمی که پویاست، واهمه دارند زیرا امنیت آنها را از بین برده و نمیتوانند فرایندهای جدید را درک کرده و اینکه چگونه به موقعیتهای جدید پاسخ دهند.
فردگرایی
زمانی است که کارکنان به طور موفقیت آمیزی نفوذ خود را بر روی یک سیستم اجتماعی با به چالش کشیدن فرهنگ اعمال میکنند.
نمودار نشان میدهد که چگونه فردگرایی اثرات متفاوتی بر سازمانها دارد:
- جامعه گرایی و فردگرایی خیلی کم باعث انزوا میشود.
- جامعه گرایی زیاد و فردگرایی کم باعث تایید میشود.
- جامعه گرایی کم و فردگرایی زیاد باعث سرکشی و تمرد میشود.
- فردگرایی خلاق: درحالیکه سازمانها با هم رقابت دارند و تمایل دارند جامعه گرایی و فردگرایی زیاد را برای ایجاد محیطی خلاق داشته باشند.
این ابزاری است که برای بقا در یک محیط کاملا رقابتی بکار گرفته میشود. داشتن افرادی که با سازمان رشد میکنند.
فردگرایی برای حقوق فردی، شبکههای اجتماعی به هم پیوسته منعطف، خوداحترامی، پاداشها و کارراهه فردی مساعد است. این حالت در خارج از خانه شماره یک در نمودار اتفاق می افتد.
سازمان بهترین میباشد؟ مساعد میباشد. سازمانها نیاز به مردمی برای ایجاد چالش، سوال و آزمایش دارند و این درحالی است که هنوز وجود فرهنگ است که افراد را در داخل یک سیستم اجتماعی مقید می نماید.
بهبود سازمانی
بهبود سازمانی یا Organization Development کاربرد سیستماتیک دانش و علم رفتاری در سطوح مختلف از قبیل گروه، ارتباطات بین گروهها، سازمان و غیره برای انجام تغییرات برنامه ریزی شده است و اهداف آن، کیفیت بالاتر عمر کاری، سازگاری و اثربخشی میباشد.
این کار با تغییر در نگرش ها، رفتارها، ارزش ها، استراتژی ها، رویهها و ساختارها آنطوری که سازمان بتواند با فعالیتهای رقابتی، پیشرفتهای تکنولوژیک و سرعت زیاد تغییر در محیط سازگار شود، انجام میشود.
بهبود سازمانی هفت ویژگی دارد که عبارتند از:
- ارزشهای انسانی: باورهای مثبت درباره استعداد و پتانسیل کارکنان (تئوری Y آقای مک گریگور).
- سیستم مدار: همه بخشهای سازمان شامل ساختار، تکنولوژی و افراد باید با همدیگر کار کنند.
- یادگیری تجربی: تجربههای یادگیرندهها در محیط آموزشی (کارآموزی) باید بخشی از مسائل انسانی باشید که در کار با آنها مواجه میشوند.
- حل مساله: مسائل تعریف شده، دادهها جمع آوری شده، عمل اصلاحی انجام میشود و تعدیلات و اصلاحات در فرایندهای حل مساله همانگونه که نیاز هست، ایجاد میشوند. این فرایندها به عنوان پژوهش در عمل شناخته میشوند.
- گرایش اقتضایی: عملیات انتخاب شده و متناسب با نیازها سازگار میشوند.
- عامل تغییر: تحریک، تسهیل و هماهنگی در تغییر.
- سطوح مداخلات: مسائل میتواند در یک یا چند سطح از سازمان واقع شوند، لذا استراتژی هم مستلزم یک یا چند مداخله گر میباشد.
کیفیت عمر کاری
کیفیت عمر کاری مساعد یا نامساعد بودن محیط کاری است و هدف از آن بهبود مشاغل و شرایط کاری است که برای هر دوی کارمند و سازمان خوب باشد.
یکی از راههای انجام کیفیت عمر کاری، طراحی شغل میباشد.
برخی از گزینههای در دسترس برای بهبود طراحی شغل عبارتند از:
- برای رهایی از ترک شغل در مشاغل یکنواخت باید افرادی را به کار گرفت که محیط ثابت و کار یکنواخت را دوست دارند. برخی از مردم از امنیت و نقش حمایتی این نوع مشاغل لذت میبرند.
- برای رهایی از ترک شغل باید پرداخت بیشتری به کارکنان صورت گیرد.
- ماشینی و خودکار کردن مشاغل یکنواخت و استفاده از روباتها.
- سرانجام حوزهای که مورد علاقه بهبود سازمانی است و آن عبارت از طراحی مجدد شغل، میباشد.
در طراحی مجدد شغل دو طیف زیر وجود دارد:
- توسعه شغلی
- غنی سازی شغلی
توسعه شغلی
تنوع بیشتری از وظایف و فعالیتها را به شغل اضافه میکند به طوری که شغل مذکور خسته کننده نباشد.
این کار باعث عریض تر شدن شغل میشود. یعنی تعدادی از وظایف مختلف را یک کارمند انجام میدهد. این کار را میتوان به وسیله گردش شغلی هم انجام داد.
از سوی دیگر، غنی سازی شغلی، محرکهای بیشتری را اضافه میکند، به شغل عمق بیشتری می بخشد و شامل کنترل بیشتر، مسئولیت و صلاحدید درخصوص چگونگی انجام یک کار میباشد. این شیوه برخلاف توسعه شغلی که به آسانی تنوع بیشتر به کار میدهد، اختیارات بیشتر را که مورد نیاز کارمند هست به او میدهد.
ازجمله مزایای غنی سازی شغلی عبارت است از:
- رشد فردی
- رضایت شغلی بهتر برای افراد
- افزایش خودواقع بینی در افراد
- عملکرد بهتر کارکنان برای سازمان
- به طور طبیعی کارکنان با انگیزه تری عاید سازمان میشود.
- کاهش غیبت، انتقالی و شکایت برای سازمان.
- استفاده کامل از منابع انسانی برای جامعه.
- جامعه صاحب سازمانهای موثرتری میشود.
شیوههای متنوعی برای بهبود غنی سازی شغلی وجود دارد که از آن جمله عبارتند از:
- تنوع مهارت: انجام وظایف مختلفی که مستلزم مهارتهای مختلف است. این با توسعه شغلی که ممکن است مستلزم کارکنانی باشد که وظایف بیشتری را انجام میدهند، تفاوت دارد، اما مستلزم مجموعهای از مهارتهای مشابه است.
- شناسایی وظیفه: ایجاد یا انجام اجزای کامل یک کار، این عمل حس تکامل و مسئولیت را در قبال کالا یا کار افزایش میدهد.
- اهمیت وظیفه: این مفهوم عبارت از مقدار اثری است که کار روی افراد دیگر دارد، آنطوری که کارکنان آن را درک میکنند.
- استقلال داخلی: این شیوه به کارکنان اختیار و کنترل فراتر از تصمیمات مرتبط با مشاغل را میدهد.
- بازخورد: اطلاعاتی که بیان میکند کارکنان چگونه در حال انجام کار هستند. این عمل میتواند به طور مستقیم از طریق شغل (بازخورد وظیفه ای) یا به شکل شفاهی (زبانی) و یا شیوههای دیگر انجام شود.
درباره فریبرز دخانیان
حرفه ای فکر کنید ، حرفه ای تیم سازی کنید ، حرفه ای کسب سود کنید
نوشته های بیشتر از فریبرز دخانیان
دیدگاهتان را بنویسید