تعریف رسالت ؛ چشم انداز ؛ ماموریت

اهمیت رسالت
رسالت یك سازمان ، شرحی است غیرقابل اندازه گیری از هدفها ، نگرشها و گرایش ها و هر سازمانی به دلایل زیر نیازمند تعیین رسالت خود است :
ـ اطمینان از اتفاق آرا در خصوص منظور و مقصود سازمان
ـ انگیزش در منابع انسانی سازمان
ـ تعیین چارچوبی برای تخصیص منابع
ـ محدود كردن دامنه فعالیتهای سازمان
ـ تسهیل هدف گذاری و تعیین چارچوبی برای مسئولیتها و وظایف
ـ تعیین چارچوبی برای ارزیابی و كنترل
همچنین ، ، وظایف بیانیه رسالت یك سازمان بصورت زیر است :
ـ روشن كردن هدفها
ـ كاهش فعالیتهای مخالف با منظور ومقصود سازمان
ـ همخوانی بین دیدگا های رهبران سازمان با استراتژی های سازمان
ـ اعلام ارزشها ، آرمان و منظور و مقصود و هدفهای كلان سازمان به افراد ، مؤسسات و سازمانهای بیرونی
ـ اعلام توانایی ها و ارزشهای شركت برای تأثیرگذاری بر روی مشتریان ، تأمین كنندگان و كاركنان(Saloner-2001).
جایگاه رسالت در الگو ی مدیریت استراتژیك
در اكثر الگوهای مدیریت استراتژیك ، مأموریت یك سازمان در زمره اركان اساسی الگو بوده و پیش نیاز سایر مراحل مدیریت استراتژیك است.
نمودار۱ -“ الگوی مدیریت استراتژیك “
بررسی محیطی فرموله كردن استراتژی اجرای استراتژی ارزیابی و كنترل
بیرونی رسالت
محیط
هدفها
اجتماعی استراتژی ها
محیط
سیاستها
وظیفه ای
داخلی
برنامه ها
ساختار
بودجه
فرهنگ
رویه ها
منابع
عملكرد
چشم انداز چیست، ماموریت چیست؟
بعضی ازسازمان ها اول وضع موجود را نگاه میکنند بعد آینده را طراحی میکنند و سپس تحلیل شکاف میکنند اصالت را به وضع موجود داده و تاثیرگذشته بر آینده را تحلیل می کنند اما دسته دوم شرکتهایی هستند که اول وضع آینده را طراحی میکنند بعد وضع فعلی را بررسی میکنند بعد تحلیل شکاف صورت میگیرد این گونه سازمان ها اصالت را به وضع آینده می دهند. این گونه سازمان ها وضع موجود را عوض می کنند که به آن تغییر تحول آفرین گفته می شود. حیطه بحث مدیریت استراتژیک رهبری تحول آفرین است و چشم انداز دیدگاهی است که نسبت به سازمان در آینده داریم. به منظور دستیابی به رهبری تخول آفرین مراحل زیر در راستای رسیدن به چشم انداز مطرح می گردد.
۱٫ ایجاد چشم انداز:
برای تحقق اهداف و كسب موفقیت باید تصویر روشنی از آینده داشته باشیم. یعنی علاوه بر اینکه افق چشم انداز باید طولانی باشد در عین حال چشم انداز باید تصویری روشن ازآینده را نیز برای ما بیان نماید. چشم انداز جایگاهی است که به راحتی رقبا نمی توانند به آن دسترسی نمایند. چشم انداز آینده واقع گرایانه، قابل تحقق و جذاب را برای سازمان مدنظر قرار می دهد. و بیان صریح سرنوشتی است که سازمان باید بسوی آن حرکت کند.
۲- تبیین چشم انداز:
همه اعضای سازمان باید چشم انداز را ببینند و چشم انداز به همه افراد سازمان باید منتقل شود. و در وجود آنان نهادینه گردد.
۳- الگوسازی چشم انداز:
به چگونگی انجام و دستیابی چشم انداز میپردازد یعنی هم سیستمها و روشهای ما باید در راستای چشم انداز باشد. باید مسیرهایی که ما را به چشم انداز میرساند مشخص شود آموزش، خدمات، سیستم وروش، مذاکرات و… همه باید در مسیر چشم انداز باشند.
۴- ضمانت اجرا، ایجاد تعهد نسبت به چشم انداز:
به منظور اجرای اثربخش چشم انداز لازم است که کنترل استراتژیک صورت بپذیرد که به آن ممیزی چشم انداز میگویند. با طراحی معیارهای كارآمد و ارزیابی مستمر فرآیندها و اقدامات و مقایسه آنها با چشم انداز سازمان، موقعیت سازمان با آنها را مورد ارزیابی قرار میدهیم. اگر چهار مرحله فوق در سازمان مد نظر قرار گیرند رهبری تحول آفرین در سازمان ایجاد می گردد.
پیامدهای چشم انداز
تدوین چشمانداز اثرات مهمی در سازمان به همراه خواهد داشت كه اهم آنها به شرح زیر میباشد: در مواجهه با مسایل پیش آمده سازمان فوق فعال خواهد بود بكارگیری ابتكار عمل و خلاقیت در سازمان افزایش خواهد یافت با مشخص شدن هدف غایی تلاش های افراد و فعالیت های سازمانی جهت می یابند. هدایت نیروهای بالقوه و بالفعل و ایجاد هم نیروزایی در آنها اولویت بندی تخصیص منابع و بهره گیری از امكانات و فرصت ها جلوگیری از بروز بحران های احتمالی و اتلاف منابع
فواید طراحی چشم انداز مناسب و اثربخش
اگربه نحو اثربخش بین اعضا پذیرفته شود، نوعی انسجام بین اعضا پدید میآورد. موجب تسهیل یادگیری در سازمان میشود (پیتر سنگه) رهبری سازمان را تسهیل میكند، نباید متكی به فرد بخصوص باشد.
رهبران كارآفرین
رهبری كه چشمانداز را در ایجاد سازمان گسترش میدهد و دنبال میكند.
چشم انداز دور نمای آینده سازمان را به تصویر می کشد حال آنکه در بیانیه ماموریت سازمان به شناسایی وضع موجود خویش، ذینفعان و وضعیت کسب و کار می پردازد. در آغاز كار یك سازمان یا به منظور تجدید نظر در فهالیتهای فعلی، هدفهای اصلی، ویژگی ها و فلسفه ای كه موضع استراتژیك موُسسه را شكل می دهند باید معین و مشخص شوند. ماموریت سازمان فعالیتهای سازمان را از سایر سازمان های مشابه متمایز می سازد و دامنه عملیات آن را بر حسب خدمات و نوع بازار تعیین می كند. هدف بنیادی هدفی است كه یك سازمان را از سازمان های مشابه جدا كرده، حیطه عملیات آن را در بازار و خدمات تعریف میكند و بیانگر سازمان است. تعریف بیانیه مأموریت كاری وقت گیر است در عین حال سازمان ها به دلایل زیر مأموریت خود را به صورت كتبی در می آورند:
- تعیین اهداف برجسته سازمان
- تامین منابع پشتیبان
- رهبری موثر افراد
- درك ارتباطات سازمانی
- شناخت عملكردهای ضعیف
مأموریت: دلیل وجودی یک سازمان را مشخص می کند چیزی که اگر آن را از سازمان منها کنیم سازمان باید بپرسد من برای چه بوجود آمدهام. مأموریت بر اساس یک نیاز تعریف میشود. مأموریت از جنس هدف است. یک هدف بزرگ است که سازمان میخواهد در یک دور زمان طولانی مدت برسد. سازمان های قبلی تاکید اصلیشان بر مأموریت است اما امروزه سازمانها به چشم انداز تاکید می کنند یا به عبارت دیگر چشم انداز محور هستند. ذیلاً تفاوت بین چشم انداز و بیانیه ماموریت ذکر می گردد.
چشم انداز درمقابل مأموریت
ماموریت چشم انداز
تمرکز بر فعالیتهای جاری: تمرکز بر مسیر آینده سازمان
سازمانی که الان هستیم. سازمانی که میتوانیم بشویم
نیازهای جاری که به پاسخگویی آنها مشغول هستیم نیازهایی که در آینده میتوانیم جواب دهیـم هنوزشناسایی نشده است.
چشم انداز (VISION)
چشم انداز ، اعلامیه جهت گیری سازمان می باشد و بیانگر هویت ،آرمان و چگونگی رسیدن به آن است .
چشم انداز آرزوهای مدیریت برای کسب و کار را توصیف کرده، تصویری از مقصد آینده سازمان را ترسیم کرده و منطق چگونگی مناسب بودن این مطلب برای شرکت را شرح میدهد این اعلامیه به سه سؤال اساسی زیر پاسخ می گوید
ما به چه کاری مشغول هستیم؟ ماموریت
ما می خواهیم چه بشویم؟ آرمان
ما به چه ارزش هایی متصف می باشیم ؟ ارزشها
ماموریت (Mission)
ماموریت بیانگر علت وجودی سازمان است و جایگاه سازمان را از این جهت که به چه کاری اشتغال دارد نشان می دهد . برای تعریف ماموریت سازمان به چهار سؤال زیر پاسخ داده می شود
١- چه چیزی ؟
٢- برای چه کسانی؟
٣- چگونه ؟
۴- چرا ؟
– اهداف سازمانی را می توان نسبت به محدوده ی زمانی مورد نیازشان برای دستیابی تقسیم بندی نمود. ایده ی طبقه بندی اهداف به: بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت از این نگرش ناشی می شود.
– اهداف گسترده ی سازمانی خود را به اجزای ملموس تشکیل دهنده شان تبدیل کنید. این تقسیم بندی باید به گونه ای باشد که امکان پی گیری فعال این اهداف را فراهم آورد.
– به خاطر داشته باشید که هر یک از اهداف تعریف شده می توانند در موقعیت های گوناگونی به کار گرفته شوند که در عمل حرکت کلی سازمان غیر دولتی شما را ترسیم خواهند نمود.
– لازم است اهداف شما به زیر هدف های دیگری تقسیم بندی شوند تا بتوان از آن طریق به لیستی از فعالیت های مشخص دست یافت. در واقع، این گونه فعالیت های مشخص هستند که باعث دستیابی به اهداف اصلی سازمان می گردند.
– فعالیت های سازمانی که تحت هیچ کدام از شبکه ی اهداف سازمانی شما قابل تقسیم بندی نیستند، باید در معرض بازرسی قرار گرفته و در صورتی که کمک مشخصی به پیشرفت مؤسسه در راه نیل به اهداف تعیین شده اش نمی کنند، باید متوقف گردند. از سوی دیگر، هر گونه فعالیتی که سازمان را در راه دستیابی به اهداف مشخص شده اش سوق می دهد باید در دستور کار قرار گرفته و توسط منابع سازمانی تأمین شود.
در واقع استراتژی یک عنصر در یک ساختار چهار بخش است: اولین بخش اهدافی که باید به آنها دست یافت می باشد. دومین بخش استراتژی های موردنظر برای دستیابی به آن اهداف چگونگی تخصیص منابع برای این منظور است. سومین بخش تاکتیک ها به مفهوم استفاده عملی از منابع اختصاص یافته می باشد. سومین بخش خود منابع و راه ها و روش ها هستند. ب استراتژی معمولاً شکاف بین اهداف و تاکتیک ها را پر می کند.
درباره فریبرز دخانیان
حرفه ای فکر کنید ، حرفه ای تیم سازی کنید ، حرفه ای کسب سود کنید
نوشته های بیشتر از فریبرز دخانیان2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سپاس از اطلاعاتتان
بی نظیر بود